جدول جو
جدول جو

معنی معاملت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

معاملت کردن
(کَ / کِ کَ / کِ دَ)
رفتار کردن. عمل کردن: در حالت خردی با مادر خویش چنین معاملت کرده اند، لاجرم در بزرگی نامقبول و نامطبوع اند. (گلستان). که با وی همان معاملت کردند که با دیگران کردند. (سعدی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ خوا / خا گِ رِ تَ)
نیکویی کردن. خوشرفتاری کردن. مدارا کردن: هرگاه که دست یابند هیچ ابقا و مجاملت نکنند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 538). و رجوع به مجاملت و مجامله شود
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ)
عتاب کردن. سرزنش کردن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معاتبت شود
لغت نامه دهخدا
(زَ دَ)
آمیختن. آمیزش کردن. نشست و برخاست کردن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(شَ خوا / خا تَ)
جماع کردن. مباشرت کردن. آرمیدن. نزدیکی کردن. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مجامعت شود
لغت نامه دهخدا
(شَ لَ / شِ لِ / لَ اَ تَ)
صلح کردن. آشتی کردن. از در آشتی درآمدن
لغت نامه دهخدا
(شَ مَ دَ / دِ کَ دَ)
داخل شدن در امری. درآمدن در کاری. اقدام به کاری: چنانکه در طبایع مرکب است هر کسی برای خویش در مهمات مداخلت کردی. (کلیله و دمنه) ، درآمدن در کاری که ظاهراً مربوط به شخص نیست. دخالت کردن در روابط بین دو تن یا دو دسته
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ گَ دَ)
با کسی در بلندی نبرد کردن. در بلندی با کسی یا چیزی رقابت کردن: و لشکری که بدان با روزگار معادات و با فلک معالات توان کرد... در جهان آواره گشته... (نفثهالمصدور). و رجوع به معالاه شود
لغت نامه دهخدا
معالجه کردن: و از هرسه عالم داروها برگزید و خود را بدان معالجت کرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقابلت کردن
تصویر مقابلت کردن
برابری کردن، ایستادگی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معاودت کردن
تصویر معاودت کردن
بازگشت برگشتن عود کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسامحت کردن
تصویر مسامحت کردن
مسامحه کردن: در تقریر آن مواضع مسامحت کرد
فرهنگ لغت هوشیار
دادوستد کردن، خریدوفروش کردن، سوداگری کردن، رفتار کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
عقد صفقةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
Deal, Transact
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
traiter, transiger
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
tratar, transaccionar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
negociar, transacionar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
behandeln, abwickeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
handlować, dokonywać transakcji
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
иметь дело , совершать сделку
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
мати справу , укладати угоду
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
معاہدہ کرنا , لین دین کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
handelen, transacteren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
เจรจา , ทำธุรกรรม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
kushughulikia, kufanya biashara
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
לעסוק , לבצע עסקה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
处理 , 交易
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
거래하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
anlaşmak, işlem yapmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
bertransaksi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
লেনদেন করা , লেনদেন করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
सौदा करना , लेन-देन करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
trattare, transare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
取引する
دیکشنری فارسی به ژاپنی